در اوکراین تقریبا در اکثر شهر ها جایی برای خلوت عاشقان به یکدیگر وجود دارد که در شهر کی یف این مکان را پل عشاق می نامند. هرچند که نام این پل رسما به پل پارکووی قابل جستجو هست ولی با توجه به زمان زیاد بین مردم به پل عشاق شناخته میشود.
این پل در پارک مارینسکی که یکی از بزرگترین و معروف ترین پارکهای کی یف است قرار دارد و در کنار خود یک مجسمه را جای داده که پیرمرد و پیر زنی هستند که یکدیگر را در آغوش گرفتند و اینمجسمه نیز بین مردم به مجسمه عشق نام گرفته است.
پل و مجسمه عشاق در ابتدای ورودی پاک مارینسکی از سمت ورودی طاق دوستی ملل (آرک دروژبی نارودوف) میباشد
در سالهای 1900 میلادی بدلیل ضرورت ایجاد یک پل بر روی کوچه پتروفسکی (هم اکنون خیابان پارکووی نامیده میشود) موجب شد تا دولت وقت کی یف به فکر ساخت پلی باشد. در سال 1909 م شهرداری کی یف از یوگنی پاتون (معمار برجسته اوکراین) درخواست کردند تا پلی برای آنها در محل کنونی پل عشاق طراحی کند.پاتون نیز پروژه را تحویل گرفت و شروع به طراحی و ساخت کرد که جمعا یک سال طول کشید و با توجه به روز افتتاحیه تاریخ تولد پل نیز در روز 22.11.1910 معین شد.
پل تازه ساخته شده خیلی زود بین مردم شهر به شهرت رسید . یکی از دلایل معروفیت این پل در زمان خود این بود که علاوه بر اینکه دو پارک را به یکدیگر متصل میکرد نمای بسیار زیبایی نیز از روی پل مشخص بود. افراد میتوانستند علاوه بر تفریح در دوپارک نمای شرقی و غربی شهر را و همچنین جزیره تراخانف را تماشا کنند.
پایه و اساس پل به قدری قوی بوده که طی سالها با تعمیرات مجددا قابل استفاده بوده. در سالهای اخیر جوانان و عاشقان با بستن و قفل کردن قفلی که نام دونفر بر آن حک شده به دیواره های پل بر این باور بودند که از یکدیگر جدا نمیشوند مانند پایه های پل از یکدیگر. این سنت هنوزه در بین بسیاری از اوکراینی ها دیده میشود و با بستن و قفل کردن قفل خود بر دیواره های پل فکر میکنند که هیچوقت از یکدیگر جدا نخواهند شد.
مجسمه عشاق که به یاد عشق دو نفر یک خانم اوکراینی به اسم موکرینا و یک آقای ایتالیایی به اسم لویس بنا شده است.داستان از سال 1943 شروع میشود.هردو نفر توسط نیروهای نازی به اتریش و در کارخانه ای برای کار تبعید شده بودند. لویس در آن زمان 21 ساله و موکرینا 23 ساله بود که با هم آشنا شدند و دو سال با هم ارتباط داشتند. لویس در آن زمان خیلی به موکرینا کمک میکرد (موکرینا می گوید) بعنوان مثال در سرمای شدید لویس پالتو دست دوز خود را به موکرینا هدیه داد.اما در سال 1945 تبعیدگاه از هم پاشید و همه آزاد شدند اما دولت وقت شوروی به مردم خئد اجازه نداد با خارجی ها ارتباط داشته باشند و موکرینا مجبور شد به اوکراین برگردد و لویس نیز به ایتالیا. به همین دلیل این دو ازهم جدا شدند.
هردو آنها ازذواج کردند و دارای فرزند و نوه شدند و 60 سال یکدیگر را ندیدند اما پس از 60 سال لویس توسط برنامه های تلویزیونی اوکراین توانسط موکرینا را پیدا کند و هردو به یکدیگر پیوستند. لویس در هنگام افتتاح این مجسمهنیز عکس یادگاری گرفت.